حرفهايي كه در دلم ماند

((... سرمایه های یک دل ، حرفهایی است که برای نگفتن دارد... ))

Wednesday, August 03, 2005

چيزهايي كه نگفتم


وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم :"عزيزم ، اين كار را نكن "
نگفتم : " برگرد و يك بار ديگر به من فرصت بده "
وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه رويم را برگرداندم
حالا او رفته ، و من تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم

نگفتم :" عزيزم ، متاسفم ، چون من هم مقصر بودم "
نگفتم : " اختلاف ها را كنار بگذاريم ، چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است "
گفتم : " اگر راهت را انتخاب كرده اي ، من آن را سد نخواهم كرد "
حالا او رفته و من تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم

او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
نگفتم : " اگر تو نباشي زندگي ام بي معني خواهد بود "
فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد
اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم
نگفتم :" باراني ات را در آر ... قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم "
نگفتم :" جاده بيرون خانه طولاني و خلوت و بي انتهاست "
گفتم : " خدا نگهدار ، موفق باشي ، خدا به همراهت "
او رفت و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

 


FREE Hit Counters!