حرفهايي كه در دلم ماند

((... سرمایه های یک دل ، حرفهایی است که برای نگفتن دارد... ))

Saturday, October 29, 2005

نشانه


كودك نجوا كرد : خدايا با من حرف بزن

مرغ دريايی آواز خواند، كودك نشنيد

سپس كودك فرياد زد : خدايا با من حرف بزن

رعد در آسمان پيچيد ، اما كودك گوش نداد

كودك نگاهی به اطرافش انداخت و گفت : خدايا بگذار ببينمت

ستاره ای بدرخشيد ولی كودك توجه نكرد

كودك فرياد زد : خدايا به من معجزه ای نشان بده

ويك زندگی متولد شد ، اما كودك نفهميد

كودك با ناميدی گريست

خدايا با من در ارتباط باش بگذار بدانم اينجايی

بنابراين خدا پايين آمد و كودك را لمس كرد

.... ولی كودك ، پروانه را كنار زد و رفت

4 Comments:

  • At Sunday, October 30, 2005 at 12:13:00 AM GMT+3:30, Anonymous Anonymous said…

    اي ابر
    بر جانم فشان
    اين آتشم را سرد كن
    خورشيد كتمان مي‌كند
    داغ درون
    سينه را

     
  • At Sunday, October 30, 2005 at 12:14:00 AM GMT+3:30, Anonymous Anonymous said…

    سلام دوست خوبم امیدوارم هرجاهستی شادوسلامت باشی سایت اپدیت شده از شما و همه دوستانون دعوت میشه که به اپدیت جدید تشریف بیارید و مثل همیشه صفاوصمیمیت باخودتون بیارید.پاینده باشی و شاد.یاحق.

     
  • At Wednesday, November 2, 2005 at 12:03:00 AM GMT+3:30, Anonymous Anonymous said…

    به پیش من اگر می آیید، نخواهید که تنهایی ام را پر کنید، نخواهید که سکوتم را بشکنید و نخواهید پا بر روی احساس من بگذارید، تنها می توانید که دل کوچک مرا بشکنید.

     
  • At Friday, November 10, 2006 at 9:04:00 PM GMT+3:30, Anonymous Anonymous said…

    Salam, donbale matne shamloo migashtam be blog shoma residam badesh chandta az matnato khundam khosham omad azashoon, movafagh bashi

     

Post a Comment

<< Home

 


FREE Hit Counters!