((... سرمایه های یک دل ، حرفهایی است که برای نگفتن دارد... ))
Tuesday, April 04, 2006
Bold
زل زده بود تو صورت دختر ، اونو خيلي دوست داشت ، ولي نمي تونست اونو داشته باشه ، نمي تونست با اون باشه ، نمي تونست اونو در آغوش بكشه و موهاشو ناز كنه و بهش بگه خانومي دوست دارم (به قول خودش : اي دوست دلم براي آغوش نچشيده ات تنگ است ) و
1 Comments:
At Monday, April 3, 2006 at 7:47:00 PM GMT+3:30,
Anonymous said…
salam aiy baba che bad .injori keh khaiyli bade. beghole marof bad jori geryem migire
Post a Comment
<< Home