روزگار غریب
در اين بن بست كج و پيچ سرماآتش رابه سوختيار سرود و شعرفروزان مي دارند .به انديشيدن خطر مكن
روزگار غريبي است نازنين !
آنكه بر در مي كوبد شباهنگام به كشتن چراغ آمده است .
نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد .
آنك قصابانند بر گذرگاهها مستقر ،با كنده و ساطوري خون آلود
روزگار غريبي است نازنين
0 Comments:
Post a Comment
<< Home