جيرجيرك ها
وقتي مهتاب از دريچه اتاقم اومد تو
جيرجيرك ها شروع كردند به خوندن
شاخه گل سرخي كه از پس ديوار سرك مي كشيد
قد كشيد و قد كشيد ، اون هم از دريچه اتاقم اومد تو
ديگه تنها نبوديم ، گل گفتيم و شنفتيم
" او از بي وفايي بهار مي گفت و من از جور زمستان "
: يك دفعه زمين لرزيد و آسمان تپيد ، كسي داد زد
"! ... اين جا دو نفر با هم خلوت كرده اند "
لحظه اي بعد من بودم و مامور و گل سرخ
آنجا بود كه فهميدم چرا جيرجيرك ها هيچ وقت به زمستان فكر نمي كنند
جيرجيرك ها شروع كردند به خوندن
شاخه گل سرخي كه از پس ديوار سرك مي كشيد
قد كشيد و قد كشيد ، اون هم از دريچه اتاقم اومد تو
ديگه تنها نبوديم ، گل گفتيم و شنفتيم
" او از بي وفايي بهار مي گفت و من از جور زمستان "
: يك دفعه زمين لرزيد و آسمان تپيد ، كسي داد زد
"! ... اين جا دو نفر با هم خلوت كرده اند "
لحظه اي بعد من بودم و مامور و گل سرخ
آنجا بود كه فهميدم چرا جيرجيرك ها هيچ وقت به زمستان فكر نمي كنند
پ.ن. اون دوست عزيزي كه لطف كردن و كامنت گذاشتن ، جواب كامنتها رو دادم
3 Comments:
At Friday, April 28, 2006 at 8:01:00 PM GMT+3:30,
Anonymous said…
http://ayene.com/012tarane/ava.swf
At Sunday, April 30, 2006 at 8:46:00 PM GMT+3:30,
Anonymous said…
salam baz baz salam merci az javabe kament hagh ba shomast. baz az khondane shere shoma lezat bordam
At Saturday, May 6, 2006 at 6:55:00 PM GMT+3:30,
Anonymous said…
خواهي که جهان در ان اقبال تو باشد خواهان جهان باش که خواهان تو باشد//..دوست عزيزسلام اميدوارم هرجا هستي سلامت و موفق باشي بي صبرانه منتظرحضورشما و دوستانتون در سري جديد سايت سرزمين دورهستم..لحظه ها بکام...ياحق
Post a Comment
<< Home