حرفهايي كه در دلم ماند

((... سرمایه های یک دل ، حرفهایی است که برای نگفتن دارد... ))

Monday, August 15, 2005

محبوب آزار طلب


از وقتي كه محبوب آزار طلبم رفت و مرا تنها گذاشت براي مشت كوبيدن ، چيزي ندارم جز ديوار
وقتي كه كتكش مي زدم دوستم مي داشت ، اما من شيوه بهتري را پيش گرفتم ، اينكه هيچ گاه با او بر سر مهر نباشم
بله ، او همان كسي است كه در رويايم مي ديدم و آدمي هميشه كسي را كه دوست دارد ، مي آزارد
از وقتي كه محبوب آزارطلبم رفت و مرا تنها گذاشت براي مشت كوبيدن چيزي ندارم جز ديوار
براي له كردن ، جز تخم مرغ
براي كمر بستن ، جز شلوار
براي آتش زدن ، جز كبريت
فاطمه : به چه قيمتي ؟

1 Comments:

Post a Comment

<< Home

 


FREE Hit Counters!