سالهای تنهایی من
سالهايي هست،براي نفس كشيدن،براي خنديدن،آينده را به چشمان ديگران ديدن،زير برف رقصيدن،در مستي زندگي كردن
سالهايي هست براي،پوسيدن،براي وقت كشتن،از تنهايي غول ساختن،نفرت از غول را نوشتن، نرفتن، نگفتن، در سكوت نشستن
سالهايي هست براي،پوست انداختن، از بيرون ترك خوردن، از درون رشد كردن، فشارآوردن، سوختن، ساختن، دوام آوردن
! آرام شدن
`