حرفهايي كه در دلم ماند

((... سرمایه های یک دل ، حرفهایی است که برای نگفتن دارد... ))

Friday, April 28, 2006

جيرجيرك ها

وقتي مهتاب از دريچه اتاقم اومد تو
جيرجيرك ها شروع كردند به خوندن
شاخه گل سرخي كه از پس ديوار سرك مي كشيد
قد كشيد و قد كشيد ، اون هم از دريچه اتاقم اومد تو
ديگه تنها نبوديم ، گل گفتيم و شنفتيم
" او از بي وفايي بهار مي گفت و من از جور زمستان "
: يك دفعه زمين لرزيد و آسمان تپيد ، كسي داد زد
"! ... اين جا دو نفر با هم خلوت كرده اند "
لحظه اي بعد من بودم و مامور و گل سرخ
آنجا بود كه فهميدم چرا جيرجيرك ها هيچ وقت به زمستان فكر نمي كنند
پ.ن. اون دوست عزيزي كه لطف كردن و كامنت گذاشتن ، جواب كامنتها رو دادم

Wednesday, April 19, 2006

تكاندن


بر شانه ام زدي كه تنهاي ام را تكانده باشي؟

به چه مي انديشي؟

تكاندن برف از شانه آدم برفي؟

Saturday, April 15, 2006

شيشه

آبي تر از آنيم كه بي رنگ بميريم
از شيشه نبوديم كه با سنگ بميريم
تقصير كسي نيست كه اينگونه غريبيم
شايد كه خدا خواست كه دلتنگ بميريم

Saturday, April 08, 2006

؟


، مي گويند جايي آنطرف قلب هست
جايي كه مي شود آنهايي را كه دوستشان داری آنجا دفن كني .براي هميشه
كسي آدرس دقيقش را مي داند ؟

Wednesday, April 05, 2006

مغروق






بهم گفت : ازت خواهش مي كنم موقعي كه دارم تودرياي عشق غرق مي شم دستمو بگير و كمكم كن
اما روزگار سرنوشتي بر عكس رقم زده ؛ با اين تفاوت كه موقع غرق شدنم تنها تو ساحل وايستاده و به موجا نگاه مي كنه ( گله اي نيست اين خصوصيت انسان ِ ) و من بايد

چشمامو ببندم
و ته دريا بي رويا بميرم
پ.ن. يه چند وقت خواهشا مطالبمو نخونيد چون خيلي اعصابم بهم ريخته ست

Tuesday, April 04, 2006

Bold


زل زده بود تو صورت دختر ، اونو خيلي دوست داشت ، ولي نمي تونست اونو داشته باشه ، نمي تونست با اون باشه ، نمي تونست اونو در آغوش بكشه و موهاشو ناز كنه و بهش بگه خانومي دوست دارم (به قول خودش : اي دوست دلم براي آغوش نچشيده ات تنگ است ) و

Monday, April 03, 2006

سايه

از زمستونا متنفرم ...زمستون فصل خداحافظی است
از زمستونا متنفرم ،مخصوصا وقتیكه تو نمی خواهی ولی مجبوری .مجبوری ، چون بازهم اين بار اين تويیكه بر خلاف ميلت بايد كوتاه بيايی
هميشه بر خلاف ميلت كوتاه آمدی ، هميشه .هميشه كوتاه آمدی و كوتاه هم ماندی
پس بدان كه اين بار كوتاه آمدنت "هميشگی" است
چون او می خواهد ، فقط و فقط چون او اينطور می خواهد
`
هر چه مي گذرد ...سايه ات انگار دارد كوچك و كوچك تر مي شود .هی ! نه ... !!تو از من داري دور مي شوی

Sunday, April 02, 2006

بهونه

 


FREE Hit Counters!